جدول جو
جدول جو

معنی اصول دار - جستجوی لغت در جدول جو

اصول دار
(اَ بَ رَ دَ / دِ)
در هیأت نوازندگان کسی را گویند که اصول نگاه دارد یا با اشارات دست و چوب و با ضرب آنان را به اصول رهبری کند. آنکه با طبل یا دف یا دورویه (دایره) اصول نگاه دارد و خوانندگان و رقاصان و ورزشکاران را رهبری کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصل دار
تصویر اصل دار
با اصل و نسب، اصیل، نجیب، نژاده، پاک فطرت، پاک سرشت، اصل پاک، آزاده نژاد، با اصل، استخوٰان دار
اصل داران (اصل داران پاک): مردمان پارسا و مقدس، انبیا و اولیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پول دار
تصویر پول دار
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصل کار
تصویر اصل کار
شخص یا چیز مهم و عمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیول دار
تصویر تیول دار
کسی که تیول را به او واگذار کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصول دین
تصویر اصول دین
در اسلام اصولی که این دین مبتنی بر آن است و عبارتند از توحید و نبوت و معاد، در مذهب شیعه دو اصل عدل و امامت نیز اضافه می شود
فرهنگ فارسی عمید
(اَ رَ دَ / دِ)
اصیل. با اصل و نسب. نجیب
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
اکسیر. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اصلدار
تصویر اصلدار
نژاده: پدر مادر دار ریشه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصل کار
تصویر اصل کار
ستون کار بنکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصل دان
تصویر اصل دان
ریشه دان شناسنده اصل عارف بحقیقت اشیا
فرهنگ لغت هوشیار
آسال های دینی: در باور روشگرایان (سنیان) رستاخیز یگانگی خدا پیامبری در باور گروهیان (شیعیان) آن 3 بااین: 2 دادگری پیشوایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیول دار
تصویر تیول دار
دارنده تیول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسول دار
تصویر رسول دار
سالار بار میزبان فرستادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول دار
تصویر پول دار
ثروتمند، غنی، توانگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصول گرا
تصویر اصول گرا
بنیاد گرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قبول دار
تصویر قبول دار
پذیرا
فرهنگ واژه فارسی سره
آبدار هرچیز پرآب، نگهبان آب
فرهنگ گویش مازندرانی